کتاب روایت سهمگین ترانه حوا دربرگیرنده مجموعه شعر و عکس های خوشه شایان است که در سال 1401 توسط نشر نسل روشن منتشر شده است.
عرضه کتاب همزمان با برگزاری نمایشگاه عکس های همین کتاب در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران و در سال 1402 بود.
خوشه شایان در بخشی از مطلبی تحت عنوان “پیش از هر چیز” پیرامون آنچه به ظهور رسانده اینگونه آورده است:
“من درون دخترکی زیستم که در تنهایی و انتظار قـد کشید و زنی شد که دنیا را دیگرگونه می خواست، زنی در بند، سر به زیر، حساس، مهربان، تنها … زنی رها. وحشی، گناه آلوده، سنگی، بی تفاوت، بی هراس … من با او در ابدیت شناور شدم. من با ابدیت یکی شدم. لبریز شدم از پیچیدگی مفرط، تناقض، ایهام، ابهام، عشق حسرت، اندوه، هوس، میل، بی میلی … لبریز شدم از خویشتن خویش، از مهر، از بی مهری، از تنوع، تکثر و عدم انسجام درونی … لبریز شدم از انسانی دیگرگونه…
… و اما آن زن … نمی دانم من در او زیستم یا او در من زیست؟ نمیدانم …
می دانم که او با من یکی بود، یکی شد. او خود من بود و من خود او … و من در کالبد هستی نمی گنجم هیچگاه نمی گنجیدم …
من غرق در حیرت و گیجی نوشتم هرآن چه در سرم بود، هرآن چه در دل نهفته بودم، هرآن چه زیسته بودم، هرآن چه از سر گذرانده بودم، هر آن چه حسرت بود، هر آن چه رویا بود، هرآنچه واقعیت بود… نوشتم و نترسیدم از هیچ… . بخشی از نوشته ها را به یاری دوستی برگزیدم و در کنار تصاویری که گاه و بیگاه ثبت کرده بودم نشاندم و حاصلش شد این دفتر. مجموعه ای از سروده ها و عکس هایم. حالا دیگر بگذار به وسیله هستی فراخوانده شوم. بگذار حقیقت هستی را بگویم. بگذار آدم شوم از منظر آدم بودن یعنی در عالم بودن. بگذار در عالم باشم، در عالم خودم، در عالم خیال، در عالم جنون، در عالم … در عالم آن چشمان سیاه غمگین منتظر … آه از انتظار که هر چه هست در آن است و من هنوز می نویسم برای تمام دختران کوچک تنهایی که به انتظار نشسته اند. به انتظار همه چیز به انتظار هیچ، و من هنوز می نویسم برای تمام آنهایی که مرا شکستند … من در کالبد هستی نمی گنجم، هیچگاه نمی گنجیدم… “
این کتاب در قطع رقعی با جلد شمیز و در 112 صفحه مصور رنگی به چاپ رسیده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.