کتاب «کاش می گفتم من زاده ی بارانم» اثر عکاسی و شعر الهام قزوینی است که توسط نشر حرفه هنرمند در سال 1389 منتشر شده است.
این کتاب حاوی شعرهایی در قالب شعر نو با مضمون فلسفی و حسی است و هر شعری دارای تصویر و عکس هنری مربوط به همان شعر است.
نشریه عکس شماره 288 ( سال بیست و پنجم) که در فروردین ماه 1390 منتشر شده به نقد این کتاب پرداخته است. در بخش هایی از این مطلب آمده:
“کاش می گفتم من زاده بارانم، کتابی است در برگیرنده ۳۱ شعر و به همین دلیل ۳۱ عکس که در مقابل هر شعر یک عکس به چاپ رسیده است. شعر و عکس هردو از مؤلف است که در کتاب چیزی درباره خود نیاورده است.
در مقدمه ای که توسط مؤلف نگاشته شده آمده است :” تصویر همان صحنه ای است که آن تلنگر را می زند و ناخواسته به دکمه ای که از قبل ذهن هنرمند تأیید کرده، گرفته می شود. کلمه همان گزندی است که به ما زده است و با یادمان می آورد و حس را، به لبخند، فکر یا نیشخند مبدل می کند…
…نگاه ما، با نگاه تنی ترینمان تفاوت دارد. همه انسانها با تصاویری که از دنیای بیرون خود دارند روبرو هستند، اما تنها کسانی که آنها را برملا می کنند هنرمندند. پس تصویرها را در ذهن ساخته و به اثر تبدیل می کنیم. “خلاف مقدمه که قصد ندارد به دل بنشیند ، اما شعرها دلنشینند و در همجواری با عکسهایی که در صفحه مقابلشان به چاپ رسیده حسی تنهایی را القاء می کنند :
“کوچک بودم
بلند ترین جا ترسناک ترین خواب
پشت بام
.
بزرگ شدم
کوتاه ترین جا امن ترین راه
ستاره
.
حتا روی پنجه هایم.”اصولا در کنار هم نشاندن شعر و عکس چندان آسان نیست. حتی اگر پدیدآورنده هر دو یک نفر باشد، و در ایران هم این تلاشها چندان قرین موفقیت نبوده است. اما در مجموعه حاضر عکسها نه تنها مخل آسایش شعرها نیستند، بلکه اشیای تنهای عکسهای شاعر با ایجاد حال و هوا، زمزمه های شاعرانه مؤلف را قابل دریافت تر می کنند و گرافیک آرام بخش کتاب نیز برای شنیدن زمزمه هایی که در سکوت کتاب به گوش می رسد ، محیط را آرام و مهیا می کنند.
در مجموع کتاب نفیس و تجربه الهام قزوینی ارزش بسیاری برای خواندن و دیدن دارد .”
«کلمه،
بهانهایست که دریچهای از معناها و افکار را برای بیننده باز میکند.
تصویر،
به جز مکان، نشانهایست که از نهان به حقیقت تبدیل میشود .چندین سال پیش ذهن را پرورش میدادیم و همه را تخیل میکردیم بدون آفرینش از ذهن.
همچون نتوانستن در خواستن…
و در گذر سالگرد زندگیمان یاد گرفتیم و یاد دادند که فکر را برای فکر نگذاریم و خلق کنیم آنچه در ذهن میآفرینیم.همچون شعر که خلق میشود از احساسات و با کلمات غیر متعارف بیرون میآید و این احساس گفته نمیشود مگر با ماده شعر، که کلمه است، که: «هنر فقط در تحقق خود، هنر میشود.» (برگرفته از حقیقت و زیبایی بابک احمدی)»
کتاب «کاش میگفتم من زاده بارانم» در قطع خشتی با جلد شمیز و در 84 صفحه مصور از نوع گلاسه مات به چاپ رسیده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.