کتاب چهره به چهره، محمدرضا شجریان در گفت و گو با حسن سربخشیان، در سال 1401 توسط موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر منتشر شده است.
این کتاب مجموعه ای از سی و هشت عکس و چهار گفت وگوی حسن سربخشیان با استاد شجریان است که در طول پانزده سال ( ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۲ ) در ایران و آمریکا و در شهرهای تهران، بم، بوستون، نیویورک، فیرفکس (ویرجینیا)، واشنگتن دیسی و راکویل (مریلند) از ایشان ثبت و ضبط کرده است.
اولین عکس در زمان تمرین با ارکستر ملی ایران به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی در تالار وحدت در تهران در سال ۱۳۷۷ گرفته شده؛ همان روزی که زنده یاد فریدون مشیری به دیدار استاد شجریان و استاد فخرالدینی رفت و آخرین عکس هم از ایشان در نوروز سال ۱۳۹۲ در ایالت مریلند آمریکا برداشته شده.
سر بخشیان مقدمه کتاب خود را چنین آغاز می کند:
“سالها پیش، وقتی دوربینم را روی سیمای استاد محمدرضا شجریان تنظیم می کردم و منتظر بودم تا از زندگی خود بیشتر بگوید، هرگز فکر نمی کردم فیلمی که قرار است از ایشان بسازم در روز وفاتشان به نمایش در می آید. اما همان روزها هم می دانستم او اسطوره ای تکرارنشدنی است؛ می دانستم « شجریان » تنها یک اسم نیست، یک تاریخ است.
در شرایط عادی، من، همچون بسیاری، در شمار آخرین افرادی بودم که می توانستند درباره ی استاد محمدرضا شجریان بنویسند؛ پس چه شد که این قصه در کتاب من ورق خـورد؟ قصه ای که تأثیرش در زندگی من منحصر به فرد بود.
همه چیز بعد از آن زلزله شروع شد؛ زلزله ای که دل بسیاری را لرزاند و جان هزاران نفر را گرفت: زلزله ی بم در پنجم دی ماه ۱۳۸۲. استاد شجریان، که سالها کنسرتی برگزار نکرده بودند، اعلام کردند به همراه استاد حسین علیزاده، استاد کیهان کلهر و پسر خودشان، همایون، کنسرتی در تالار وزارت کشور در تهران ترتیب خواهند داد تا عواید حاصل از آن به مردم شهر بم تخصیص یابد.
روز اول اجرا، نمی دانم چطور شد که کسی کاری به کار من نداشت و، به جز عکاس رسمی کنسرت، من تنها عکاسی بودم که در طول اجرا عکاسی کردم! تنها نگرانی ام صدای بلند شاتر دوربین نیکونم بود: با هر بار فشردنش سنگینی نگاه استاد کلهر را روی خود احساس می کردم.
چند روز بعد ، طی تماسی…”
این کتاب نفیس در قطع خشتی با جلد شمیز در 96 صفحه مصور رنگی به چاپ رسیده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.