جستجو
Generic filters

اینک شوکران /سعید جان بزرگی به روایت زهرا صبری /1398

انتشارات:

موجود

اگر خواهان این کتاب هستید قیمت پیشنهادی خود را اعلام بفرمایید.

پیشنهاد قیمت

لینک کوتاه:

کتاب “اینک شوکران”  خاطرات همسر سعید جان بزرگی از ده سال زندگی با این شهید عکاس است که به قلم هاله عابدین در 80 صفحه در قطع جیبی توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.

نویسنده در مقدمه کتاب زهرا صبوری همسر سعید جان بزرگی را اینگونه توصیف کرده است:

با عکاس ازدواج کرد که لحظه لحظه زندگی شان ثبت شود ولی بعد از عروسی که درِ دوربین را باز کردند و خبری از فیلم نبود دستش آمد که این زندگی قرار نیست شبیه تصورات او باشد. زندگی با کسی که سالها از مرگ عکاسی کرده و فاصله اش با مرگ و زندگی به یک اندازه است، شیرین تر از تصورات او بود. چنان شیرین که هنوز نبودن سعید را باور نکرده است‎.

ناشر نیز در ابتدای کتاب توضیحاتی پیرامون محتوای کتاب به این شرح زیر داده است:

جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت. با تنی خسته و زخم هایی در آن، که آرام آرام خود را نشان می‌داد. زخم هایی که می‌خواست سال‌های سخت ماندن را کوتاه کنند، اما زندگی در کار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش او را به خود پیوند می‌زد و ماندن بهانه ای شده بود برای اینکه این پیوند ردی بر زمین بگذارد.
“اینک شوکران” نوشته هایی است درباره مردانی که زخم‌های سالهای جنگ محملی شد برای نماندنشان.

در بخشی از متن که در پشت جلد کتاب درج شده است چنین آمده است:

نگاهش به رنگ ها طور دیگری از نگاه من بود. توپ پارچه که پهن می‌شد، غرق خطوط و رنگها می‌شد. انگار پشت دوربین باشد و قاب ببندد.
اگر رنگی نابه جا بود، درِ لنز را می‌گذاشت و نمی خرید. فصل شال و کلاه که می رسید و میل و کاموا دست میگرفتیم، برای هرکس رنگ و ترکیب پیشنهاد می کرد. گاهی روی کاغذ نقشه بافتنی را هم می کشید. رنگ ها را خوب می شناخت. دوست‌داشت زندگی مان پر از رنگ باشد.
ولی خودش همیشه سفید می پوشید. رنگی که همه ی رنگها را در خود داشت و نداشت. سعید تازه شهید شده بود که آمریکا به عراق حمله کرد. از همه جای دنیا عکاس و خبرنگار به عراق حمله کرد. یک ماه مانده به اعزام، همه برای شرکت در دوره جنگ های شیمیایی دعوت شدند. اولین عکسی که روی پرده افتاد، عکس سعید جان‌بزرگی از حلبچه بود‎…

سعید از پشت لنز دوربینش با خدا حرف می زد. عکس هایش خودِ زیارت بود. از عکسهای حجش چند تا بروشور چاپ کرد به سازمان حج و زیارت هم داد. نه که پسندیده باشند، گذاشتن روی چشمشان. بعد از آن شد عکاس حج و زیارت به آرزویش.

وزن 300 گرم
وضعیت

نویسنده

نوبت چاپ

پنجم

تاریخ انتشار

1398

شمارگان

1100 نسخه

مشاور

فاطمه وفایی زاده

مدیر هنری

ویراستار

لیتوگرافی

چاپ

شابک

978-600-330-348-5

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اینک شوکران /سعید جان بزرگی به روایت زهرا صبری /1398”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیگر محصولات دسته
کتاب سرمایه است

مشتری گرامی دقت داشته باشید؛ با توجه به ویژگی های بازار کتاب و تعرفه گذاری های مکرّر اداره پست که متاثر از شرایط ناپایدار اقتصاد در وضعیت مشهود کنونی است، احتمال تغییر در بهای کتاب های درخواستی و سفارش تان نکته ای قابل توجه است.