کتاب دستان در برگیرنده 19 قطعه عکس از آثار عکاسی رضا دیده بان است که در سال 1386 توسط نشر نخست در مشهد منتشر شده است.
مجموعه دستان کاری مستند – اجتماعی از مراسم عزاداری مردم شهرستان دامغان در تاسوعا و عاشورای سال 1380 است.
در ابتدای کتاب به قلم مهدی مقصودی مطلبی با عنوان به «تماشا سوگند…» درج شده که در آن چنین آمده است:
“این تصور باطلی است آیا که به یاری کلام، درونمایههای هنری را باز گوییم که ابزار آن رنگ است و نور است و خط؟
خطوط مورب و رازآلودی که نگاه و گاهی آدمی را به میهمانی اسراری میخواند که نرم می جوشند از چشمه های زلال و از منتهای ظلمت وهم گرفته ی دنیایی ورای باورهای روزمره؛ و نور که می تراود از روزن خیال به رفاقتی جدایی ناپذیر با سایههای بیشکل. به شوخ طبیعی همین بازی رازآلود و غریب است که چیزی ادراک میشود در آن سوی مرزهای کلام و آدم را خویشاوندی میدهد با کسی پشت حصار قرنها، یا در آن سوی اقیانوس ها به تعامل با رنگ، مقابل یک بوم، یا به شکار قصه ها، پشت یک دوربین عکاسی.
حالا معنایی شکفته است، مثل شکوفه ای به عشق ورزی با خورشید؛ حالا خیالی تولد یافته است، تنها، مثل وجود پاکیزه ی خداوند، مثل خواب یگانه ی پروانهای هزار سال پیش، یا رویای عاشقانه ی روشنی هزار سال بعد.
تولد یافته است و همزبانیها مثل وجود پاکیزه خداوند مثل خواب یگانه پروانه هزار سال پیش کاما یا رویایی عاشقانه روشنی هزار سال بعد نقطه تولد یافته است و هم زبانی میطلبد، همرازی، همنفسی؛ این خود آیا حرکتی نیست به سوی وحدت، یا ملودی کوچکی به همنوایی موسیقی عظیم کاینات؟ حال ما نگاه میکنیم، با چشمهای کثرت در تصویرهای مشترک و چیزی جام دلمان را لبریز می کند از وجد و در سینه مان می خندد، چونکه در اکسیر شگفتانگیز معنایی با همه ی آنها که نگاه می کنند در لحظه ای غریب، به وحدتی موهوم دست یافتهایم. به مفهومی دورتر از تاریک روشن تاریخ.
خطوط روشن نور راه به سیمای آسمانی چهره ای می برند که بازتاب رویایی اسطورهای ست در دلمان، دست برآمده ای به آزادی، میزبان خورشید می شود که بی مرز و متواضع میتابد در آسمانی که چندان تفاوتی نمیکند با زمین، زیر پای آرزوهایی معطوف به رهایی و عشق.
در شام های بی ستاره و خالی، آنجا که شعر دلتنگی میسرایند عزیمت مسافران دیروز را؛ نقطه شمعهای امید روشن است، بر صخره های ایمان یا در گذرگاه باد؛ باز باید زره پوشید آیا شمشیر های ناروای شقاوت را، یا به ایثار هدیه باید داد عصاره سرخ حیات را به سودای آزادگی و عدالت؟
و جریده های بیقرار، آسمان را نشان میدهند و پرواز بلند آدمی را با نماد بالهای گشوده ی سیمرغ یا پری زیر نور.
پیش روی ما سیطره ی کلام نیست، حکایت راز گرفته ی تصویر است به روایت رضا دیده بان، قصه شوریدگی مردمی است در امتداد تاریخ، و اقتدار خط است و نور و سیاه روشن های راوی اسطورههای عدالتخواهی آدمی، آنچنان که خود تفسیر می دهند؛ و دنیای پر شور رنگ است به رویای تجربههای ما، آنچنان که تصور ما تصویر میکند نقطه سیاه و سفید، سفید و سیاه، و به سامان است جهان به انعکاس پرتو گرمی از رخساره ی دوست. ببینیم با هم، یک بار دیگر….”
رضا دیده بان که گردآورنده کتاب دستان است، متولد خرداد 1349 و مدرس دوره های عکاسی و فیلمسازی است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.