کتاب اعترافات یک عکاس رمانی است نوشته بنفشه حجازی که در سال 1388 توسط نشر روشنگران به چاپ رسیده است.
بخشی از متن داستان:
“…برای با او بودن، زیاد سعی کردم و زیاد درد کشیدم. زیاد دویدم اما خسته نشدم برای این که روزی به او بگویم چقدر دوستش داشته ام و برای با او بودن چه ها کشیده ام.
روزها و شب ها و در تمام لحظاتی که حرف می زد، ساکت بود، کار می کرد، خسته بود، به یک جا زل زده یا در گردش بود با دوربینم او را می دیدم.
به خاطر او عکاس شدم. در عکاسخانه کار کردم. پرتره گرفتم، منظره شکار کردم. در خیابان ها تمرین کردم مثل یک عکاس دوره گرد. چند نوع دوربین خریدم با لنزهای قوی. با او همسفر شدم بدون این که بفهمد. عکس هایی از او می گرفتم که خودم ظاهر می کردم. سیاه و سفید. رنگی ها را که به لابراتوار می دادم و هر بار به یک لابراتوار، می مردم و زنده می شدم تا چاپ می شد و خیال من از کیفیت آنها راحت…”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.