دایوش شایگان در مقدمه کتاب اینچنین آورده است:
“درهایی که عباس کیارستمی در عکس هایش قالب گرفته، چون دیگر کارهایش ما را به تماشایی خلاف عادت میخواند.
کیارستمی در عکس هایش سر توضیح دادن که ندارد سهل است، نیتی را هم که در سر دارد بروز نمی دهد. او تنها عرضه میکند. با همان راز پوشی ظریفی که در او سراغ داریم، ما را به تشرفی در خفا و خلوت رهنمون میشود.
درهایی که کیارستمی به ما مینمایاند از آن وفور عناصر که در هنر پر حشمت و هیمنه قرن هجدهم فرانسه سراغ داریم،عاری اند. بر این درها نه از آن صورتک ها و نقوش برجسته خبری هست، نه از آن تاجهای گل اثری. نه نقش سرشیر بر سر درش نمایان است و نه کنده کاری های پر تکلف استادانه و موجودات اساطیری بر آنها پیداست.
در های کیارستمی هم در حالی کهنه اند، درهایی خسته و خراب، فرسوده زمان و سوده سالیان، رنگ باخته و طبله و تاول زده، پوسته پوسته از هزار جرقه نادیدنی…”
در بخش دیگری از این مقدمه آمده است:”…این درها آیا داوران دو جهان متضاد نیستند که بر حسب طبع متغیر لحظه، جا به یکدیگر می سپارند؟ عالم بیرون و درون و عالم خلوت و جماعت. کسی چه میداند، شاید پشت این درها کسانی شکفتن شکفتن فضاهای جادویی را دیده باشند، آن فضاها که به باغهای افسانه گشوده اند…”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.