کتاب بودن با دوربین به زندگی، آثار و مرگ کاوه گلستان می پردازد که توسط حبیبه جعفریان تالیف شده است. نشر حرفه هنرمند نوبت چاپ سوم آن را در سال 1395 منتشر کرد.
کتاب با متنی تحت عنوان ” می توانی نگاه نکنی ” از حبیبه جعفریان آغاز شده است:
” دیشب خواب میلفیلد را دیدم.
خواب آن روزهای شلوغ دهه های 1960 و 1970 که آنجا درس می خواندم . توی خوابم کاوه هم بود.
آره ! اسمش همین بود. رفیق خوبی بود. امروز فکر کردم توی وب ردش را پیدا کنم و توی گاردین دیدم که او کشته شده . در عراق! هنوز شوکه ام. کاوه در عراق کشده شده!
من خانواده اش را نمی شناسم . آخرین باری که با او بودم تقریبا 30 سال پیش بود ، در دبیرستان. کاوه خوب بسکتبال بازی می کرد ، خوب گیتار می زد . آهنگی که خیلی خوب می زد Aprill Comes She Will بود که پل سایمون و آرت گارفنکل خوانده اند. یادم است که هیچ وقت آرام و قرار نداشت…. کاش الان در آرامش باشد.”
در فهرست مطالب کتاب این عناوین مشاهده می شود:
- می توانی نگاه نکنی: حبیبه جعفریان ( مقدمه )
- و اید، با صدای بلند: شهریار توکلی ( مقدمه ناشر )
- چاشنی این غصه ها: بایک احمدی
- درباری کاوه گلستان: یک زندگینامه ی کوتاه
- مادر: قلبم سوراخ است ( گفت وگو با فخری گلستان )
- همسر: و ما دوره می کنیم شب را و روز را ( گفت و گو با هنگامه گلستان )
- خواهر: آن که گفت نه! ( گفت و گو با لیلی گلستان )
- همقطار: مردی که بر آتش نشسته بود ( گفت و گو با بهمن جلالی )
- شاگرد: خبر، جایی است که تو ایستادهای ( گفت و گو با پیمان هوشمندزاده )
- نگاه کن؛ به من نگاه کن؛ به من! ( عکس نگاری « لحظه ی شهادت »، یوریک کریم مسیحی )
- عکس ها
کتاب در قطع رقعی با جلد شمیز در 125 صفحه به صورت سیاه و سفید به چاپ رسیده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.