کتاب عکس ترکمن و صحرا دربرگیرنده عکس های مریم زندی از اقوام ترکمن ایران است که در سال 1361 منتشر شده است.
نادر ابراهیمی در بخشی از مقدمه ای که برکتاب زندی نوشته آورده است:
“…مریم زندی ، مصور صحرا در این کتاب، زمانی از اهالی حوالی دشت ترکمن بوده است، و از عنفوان شباب، شیفته ی مردم این صحر. او مجذوب منش و روش های زندگی ایشان، و دلیل در این زمینه فراوان است.
مریم زندی ، پایان نامه ی تحصیلی خود را در رشته ی حقوق سیاسی، تحت عنوان « ترکمن صحرا و ترکمانان » نوشت، که هنوز هم این کتاب به چاپ نرسیده، یکی از معدود مراجع جمع و جور مربوط به ترکمانان ایران است. او ، در « گروه ایران پژوه » به تهیه ی مجموعه ی بزرگی از عکس ها و اسلایدهایی که نمایشگر آداب و رسوم و زندگی روزمره ی مردم صحراست همت گماشت، و نتیجه، گمان که بیش از دو هزار عکس و اسلاید باشد.
…بنا بر آنچه گفته آمد ، اینك ، حق اوست که گزارشگر ایشان باشد و نخستین مجموعه عکس هایش را در باب زندگی ایشان به نظم در آورد. اما، از مساله ی « ترکمن شناسی » که بگذریم، مریم زندی، عکاس به راستی مسلط و هنرمندی نیز هست .
.. سخنی نیز در باره ی همین کتاب : در این مجموعه ، من ، کم و کاستی های فراوان دیده ام ، و نارسایی ها ، و نیز پشت کردنهایی به برخی از واقعیات اساسی – به هر دلیل و عکاس هم ، خود ، به این نقائص آگاه است و معترف . اما ، در زمانها و شرایطی معین ، برداشتن يك قدم کوتاه ، امری بسیار جدی تر از ایستادن به امید برداشتن قدمی بسیار بلند است . تمایل به پرواز ، گهگاه ، يكرؤیاست ، و شاید پشت کردنی دیگر گونه به واقعیت پاورچین رفتن اعتبار این مجموعه ، شاید در همان نگاه های نا امیدی ناشناس کودکان ترکمنی باشد که گویی آینده را همچون خورشیدی در پس کوهكهای دوردست صحرا می بینند … و شاید در اینکه نشان می دهد که چگونه اسبهای اصیل ترکمنی جای خود را به موتورسیکلت های ساخت غرب و ژاپن آمریکایی میدهند ، و خود ، با چشمان غمزدهی آرام ، به کنج اصطبل های گی رانده می شوند. آنکه زمانی اسب را عاشق بود ، اینك ، موتور راشيفته است .
وباز ، می بینی که آن کلاه های زیبای قره گل ، جا به شاپو های بدهیینی می سپرند که اجانب بر سر ما گذاشته اند می بینی که پیر زنان و پیر مردان ترکمن ، با مجموع یادهای اندوه بارشان ، در سکوتی وسیع ، چه سنگین و باوقار به تو نگاه می کنند .
و میبینی که گومیشان ، هنوز نیز خط معماری دوران تسلط روس های تزاری را بر این منطقه به نمایش می می گذارد ، و آخرین یادگارهای « اوی ها -يا چادرهای اصیل ترکمنی را در کنار ساختمانهای آجری بی قوارهی توسری خورده می بینی .
و قالیچه های سرخ ترکمنی ، این مظاهر پایدار صحراوصحرایی بودن ، این محصول تلاش دائمی زنان وفادار و کاری ترکمن را بر گرده ی مردانی که خم به ابرو نیاورده ، به سنگ خارانیز سر سختی می آموزند … میبینی که در مراسم بك عروسی کم و بیش سنتی ، ماشین را به جای شتر آذین می بندند ؛ و شترها ، هنوز در صحرای سوزان بی آب ، زنده اند ؛ و آت اوغلانها ، همچون پاسداران سرسخت و خستگی ناپذیر سنت تاختن ، هنوز می تازند …
زنان را در شهرها به دنبال کفش و کلاه می بینی ، و در « اوبه » ها ، پابرهنه و نیرومند ، نمد کوبان و قالیچه بافان …
همه جا ، قدم به قدم ، لحظه به لحظه ، دو گانگی آشکاری میبینی . لاجرم ، تضادی هست که تو ، باورق زدن این کتاب ، دمادم با آن مواجه میشوی ، و باور می کنی که این تضاد ، اساس حرکت است و اساس بودن و زنده بودن .
صحرا ، در این کتاب کو چك ، گر چه به چشم ایستاده می آید ؛ اما چنان رودی ست پهناور ، که آرام ، در بستر خونین تاریخی خویش ، به پیش می رود … وسخن آخر اینکه ، تنها تو نیستی که به طور يكجانبه ، به یاری این تصاویر بهتر کمنها نگاه می کنی ؛ این ، خود ترکمن ها هم هستند که از طریق این تصاویر ، به تو چشم دوخته اند … “
در صفحه پایانی کتاب فهرستی از محل و تاریخ عکس ها درج شده است.
کتاب در قطع رحلی، با جلد شمیز و عکس های سیاه و سفید و در 72 صفحه منتشر شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.