کتاب سلفی نابلدان مجموعه عکس های حمید جانی پور است که در حاشیه فیلم برداری و ساخت فیلم نفس نرگس آبیار از افراد مختلف گرفته شده.
این کتاب در سال 1395 توسط نشر مشکی منتشر شد.
حمید جانی پور در ابتدای کتابش مطلبی را پیرامون موضوع عکس ها نگاشته است :
“مجموعه عکس “سلفی نابلدان”به خود نگاره های نسلی میپردازد که تجسمی از عکاسی با موبایل نداشته اند.
رویکردمان تحلیل خودنگاره در نقاشی و عکاسی است. تحلیلی که خودنگاره را با دیدگاه انتقادی به نظریه “مرگ مولف” مطرح میسازد.
نظریه مرگ مولف “رولان بارت” از آرای مهم و پر استناد به ویژه در نقد هنری است.
با توجه به اینکه “خودنگاره”، هنری فردگرا و معطوف به شخص مولف است، در اینجا به مثابه نمودی از مولف فرض میشود و سوالهایی مطرح میشود از جمله: آیا میتوان نظریه مرگ مولف را در در همه آثار هنری تعمیم داد؟
آیا این نظریه در تحلیل تصاویر خودنگاره، اعم از نقاشی یا عکاسی، همچنان کارایی لازم را در حذف مولف دارد؟
حضور تصویر فرد در خودنگاره بیدلیل و خالی از احساس نیست؛ در واقع نمایانگر رابطه میان فرد یا مولف با دنیای درون و بیرون او است.
حضور مولف در خودنگاره ها را نمیتوان نادیده گرفت زیرا به مثابه نشانهای از مولف است.
پس مولف را در همه آثار نمی توان حذف کرد، به ویژه در آثار هنری که تصویر مولف حضوری تمام و کمال داشته و یا به عنوان یکی از اجزاء و عناصر اصلی به تصویر در آمده باشد و مخاطب حضور فرد یا مولف را به مثابه کلیت موضوع یا عنوان اصلی اثر و یا در زمره اجزای اصلی موضوع ببیند…
…مواجهه فرد با چهره خویش به منظور دستیابی به یک بازنمایی صادقانه یا متقاعد کننده از خود، همیشه با این تصور توأم است که در درون و برون در نهایت از یکدیگر متمایزند و دست کم، دو خود وجود دارد؛ یکی در دسترس و دیگری مخفی و پنهان.
بنابراین بسیاری از چهرهها و پرتره ها به منزله اشارت های شخصیت و خلق درونی شناخته میشوند.
ممکن است این خود، خودِ واقعی فرد باشد و آن را صادقانه به مخاطب بشناساند و یا شاید همانی باشد که فرد و یا عکاس آرزویش را دارد و یا به دلایل مختلف بخواهد به مثابه تشبیه یا استعاره، آن ویژگیها را نشان دهد و خود را، با لباس مبدل یا با آرایش و گریم، می تواند شبیه هر کس دیگری بنمایاند…
مجموعه “سلفی نابلدان” به واسطه دغدغه شخصی نسبت به دهههای قبل که پدیده عکاسی آنقدر رواج نیافته بود سیر کرده و به دوران پیش از موبایل.
به دنبال خاطرات گمشده دهه شصت خود میگردد .
چیزی نمی یابد.
جز عکس هایی از جنگ.
گویی هشت سال از زندگی روزمره مردمانش گم شده باشد.
آن وقت ها به واسطه جنگ همه یا بهتر است بگوییم قالب عکاسان به میادین پر تصویر جنگ رفتند و رسالت خویش را عملی کردند .
اما شهر و شهرنشینی و زندگی پر از تلاطم در حاشیه جنگ به فراموشی سپرده شد.
چرا هیچ سند تصویری از آن روز ها پیدا نمیشود؟
در آلبومهای قدیمی چندین عکس را میتوان یافت که در پس زمینه آن ها نماد های فراموش شده نسلی را باز جست و دید.
بغض دو دستی گلو را میگیرد و چنان فشار میآورد که بترکد.
عکسها را باد ورق میزند. میبیند بوی کهنگی دارند، جستجوهایی هستند در گذشته، سرکشی هایی هستند در محلهها، محله هایی که خانهها حیاط داشتند، باغچه داشتند و درهای خانه ها باز بودند.
چرا آن وقتها موبایل نبود؟
ای کاش میشد موبایلهای دوربینداری را که امروزه مشغول ثبت لحظات تلخ و شیرین و ولگردی در شهرها هستند، در گذشته ای نه چندان دور داشت.
چرا آن وقتها موبایل نبود؟
چرا هایی که وسعت دارند به پهنای تمام خاطرات تصویری فراموش شده. اگر در دهه شصت موبایل بود، شهر و شهرنشینی درگیر فراموشی نمیشدند. رویدادهای اجتماعی تحت تاثیر میادین پر تصویر جنگ قرار نمیگرفتند. خودنگاره ها نیز جوری دیگر رخ نمایی می کردند و شاهد سلفی هایی بودیم نه از جنس سلفی های امروزی. ”
این عکس ها سلفی هایی هستند که در حاشیه فیلم برداری و ساخت فیلم نفس نرگس آبیار از افراد مختلف گرفته شده است.
عکس ها همه سیاه و سفید هستند و ابعاد کتاب 21.14 سانتی متر است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.