در بخشی از مقدمه کتاب به قلم عکاس چنین آمده است:
معنای آبادی و آبادانی را ، شاید به حق بشود در مناطق کویری ایران دید و از مفاهیم آن بسیار یادگرفت. در جایی که مردمانش ، طبیعت نه چندان مهربان را صبورانه مهربانی آموختند و خاک و خشت و آفتاب و باد را ، در طول تاریخ آنچنان همزیستی دادند و به خدمت گرفتند که از آنها شهرها ساخته و هنرها آفریده شده است.ایرانیان در منطقه ای خشک و کم آب ، قدر باران و آب را ، با مدیریت آب و ایجاد معجزه ای به نام کاریز(قنات) ، که طول آن گاهی به صدها کیلومتر در زیرزمین می رسد، به خوبی دانستند و شکر این نعمت الهی را ، که شاید برای بعضی نواحی دیگر موضوعی کاملا عادی باشد ، عملا به جای آوردند. …
اما این کتاب در ابتدا به مردم مَروَست و توابع آن تعلق دارد. کسانی که من را پذیرفتند و یا به خانه هایشان راه دادند و به کودکان و نوجوانان آن دیار، که آینده سازان فردایند، زیرا آنها حق دارند که در آینده ای نه چندان دور و در هر کجای ایران یا جهان که باشند، در کنار روایت ها و یا داستان هایی که از بزرگترهای خود به یاد می آوردند، تصاویری از بخشی از سرزمین تاریخی و زیستگاه خود و پدران و مادران و یا آن چه را که لااقل تا به امروز باقی مانده است را به فرزندانشان نشان بدهند. و از منطقه و زادگاه خود کتابی را به یادگار داشته باشند و همچنین به ایران، که جای آن سرای ، ما ، است و هر گوشه ای از خاک آن ، به مثابه اهمیت همه آن تلقی می گردد….”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.