در جلد پشت کتاب شرحی بر محتوای کتاب از زبان عباس معروفی آمده است که در بخشی از آن می خوانیم:
این کتاب به من میگوید کمی مرا ورق بزن، به شعر ها نگاه کن، بعد دوربینت را بردار و برو عکس بگیر. یا نه، به عکسها نگاه کن، هر وقت چیزی در تو تکان خورد، کاغذ و قلم را بردار و شعر بگو .
… آنچه در این کتاب می خوانم و می بینم حساب نیست، آنچه در لابلای سطور می خوانم و در عکسها میبینم حساب است، یعنی آنچه بیان نشده بیشتر از کلمه ها و عکس ها سخن میگویند میگویند.”
در ابتدای کتاب چند تنی از “بینامتنیت یا پاعکس نوشت”،شهاب عطایی پیرامون محتوای کتاب اینچنین توضیح داده شده است:
“بینامتنیت،تاویل و مرگ مولف همه از مفاهیمی است که به آنها نظر داشته ام، با این حال به ازای کسب لذت آفرینش هنری آنها را به سخیف ترین شکل ممکن بازی داده و از آنها استفاده ابزاری کرده ام. شاید به خاطر همین کارم باید از تمامی نویسندگان و متفکرانی که نام و آثارشان در پانوشت ها آمده عذر خواهی کنم، امیدوارم به اعتبار لذت آفرینش هنری، مرا ببخشند.
پانوشت ها و کشف دنیای ناخودآگاهی که ریشه در کودکی یا در متون دیگر دارد و ارتباط متونی که از آنها یاد شده لذت بازخوانی اثر را به ما می دهد. کارخانه ناخودآگاه من و شما بیست و چهارساعته در حال ترکیب تمامی داده های بصری، عاطفی و زبانی است که از جهان بیرون متن یا درون متن میآیند. پس بیایید با هم شریک شویم و در جلد دوم کتاب یکی از نویسندگان یا عکاسان این مجموعه باشید.”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.