در مطلب درج شده تحت عنوان یادداشت توسط مترجم چنین آمده:
“در ترجمه حاضر ،عنوان فرعی کتاب را پایه ی عنوان فرانسوی آن وو قول بارت، «یادداشت» برگرداندم؛ بخش هایی را هم به آن افزوده ام، از جمله پیوست تصاویر؛ گفتگوهای کوتاهی از بارت در بره ی کتابش و دربارهی عکاسی و نیز مقالهی راهگشای ویکتور برگین که به بازخوانی اتاق روشن می پردازد.
از سویی با توجه به تغییر پسند فکری و نوشتاری و آگاهی احتمالی ام و برپایهی مطالب مختلفی که در مورد بارت و اتاق روشن در کتاب ها و نشریات مختلف به چاپ رسیده بود و با مطابقت پر حوصلهی متن فارسی با متن انگلیسی، کوشیدهام متنی دقیق، سلامت و سلیس ارائه دهم …”
اتاق روشن، «یادداشتهایی در باب عکاسی»، پژوهشی است درمورد سرشت عکسها، که با بررسی درونمایههای حضور و غیاب و رابطه میان عکاسی، تئاتر، تاریخ و مرگ آغاز میشود. آنگاه هنگامی که بارت در عکسی از دوران کودکی مادرش تأمل میکند، این کتاب ذهن خود را باز میتاباند.
کتاب اتاق روشن دربارۀ حسرت است؛ حسرت نبودن کسی، و این عصارۀ مرگ است. مادرِ بارت، آنریت، در اکتبر ۱۹۷۷ از دنیا رفت و بارت پس از مرگ مادر، با تأمل در عکس های او، به تأمل در عکاسی پرداخت و این کتاب شورانگیز، ثمرۀ آن مواجهه و احساس شد.
بارت با مرگ مادر، دوباره کودک شد و دوباره مادر برایش اهمیت یافت. او به چیزی اندیشید که زودهنگام آمده بود، بی هنگام رفته بود، و «کیفیت» زندگی اش را با خود برده بود.
بارت دربارۀ اتاق روشن می گوید: «… یک کتاب کوچک و معمولی است که بنا به درخواست کایه دو سینما نوشته ام و جزو مجموعۀ کتاب هایی است که به مقولۀ فیلم خواهند پرداخت؛ اما آن ها مرا در انتخاب موضوع کتابم آزاد گذاشتند، من هم عکاسی را انتخاب کردم….کتاب من، نه جامعه شناسی است، نه زیبایی شناسی و نه تاریخ عکاسی، بیشتر می توان آن را پدیدارشناسی عکاسی نامید.
از جمله کارهایی که واقعاً به من لذت می دهد، نمایش رابطۀ میان متن و تصویر است. همیشه از چنین آثاری لذت می برم. من عاشق این هستم که برای تصاویر شرح بنویسم. همین کار را در کتابم، امپراتوری نشانه ها و رولان بارت انجام داده ام و اخیراً هم آن را در اتاق روشن به کار بسته ام.
بنابراین، کتاب اتاق روشن، گلچینی از عکسها و عکاسی نیست. نمیخواستم عکسهای خوب یا حتی عکسهای موردعلاقهام را از میان آثار عکاسان نمایش بدهم بلکه صرفا آنها را بهعنوان شاهد مثال آوردهام. نمیدانم که عکاسی پلی میان هنر و غیر هنر هست یا نه، اما مسلماً حد واسط و منطقهای بینابین است.
عکاسی مفهوم و نیت هنر را جابجا میکند و تغییر میدهد و بههمین دلیل جایگاه خاصی در مسیر دنیا دارد. … امروزه عکاسی را هنر قلمداد میکنند… بازی هنوز تمام نشده. به بیان بهتر، باید گفت که هر عکسی در برابر هنر مسئول و پاسخگوست، البته بهجز (به شکلی متناقض) عکسهای هنری. اینکه عکاسی را زبان بخوانیم، هم درست است و هم غلط. بهمعنایی لفظی و سرراست غلط است؛ زیرا … بیاغراق، هیچ معادل زبانی اعم از واژه یا حرف در یک عکس وجود ندارد…
اما تا جایی که ترکیب و سبک یک عکس به منزلهی پیام ثانوی عمل کند و با ما از واقعیتِ بهتصویر درآمده و از خود عکاس سخن بگوید، چنین اظهارنظری درست است… عکسها همیشه و تلویحاً به چیز متفاوتی از آنچه صریحاً نشانش میدهند دلالت دارند: این تناقض عجیبی است که صرفا به واسطهی سبک است که عکسها زبان بهشمار میآیند.
من در کتاب اتاق روشن، تاملی اندوهبار را بر سوگواری و ماتم شروع میکنم. میخواهم دلیل این تأثیر اندوهبار را بجویم و تشریح کنم: خشونت “آنچه در آنجا بود”. “نشئگی عکاسانه” همین است: بعضی از عکسها، وقتی با فقدان و خلأ نسبت دارند، شما را فرانر از خودتان میبرند، و در این معنا، “اتاق روشن”، در ساحت ماتم و سوگ، قرینهی “گفتار یک عاشق” است.»
رولان بارت، نویسنده کتاب اتاق روشن، در نقد ادبی و تحلیل جریانها و پدیدههای فرهنگی و اجتماعی معاصر از رهبران جنبش ساختارگرایی بود. بسیاری از حوزهها، چون انسانشناسی،ادبیات، فلسفه، اسطوره شناسی، سیاست، معنا شناسی، زبان شناسی و… تفکر بارت را شکل می دهند که در آثار او تاثیر این حوزهها را شاهدیم. بارت در سن ۶۵ سالگی، در حالی که استاد کلژ دوفرانس و در بالاترین مرتبه در نظام آکادمیک فرانسه بود، در یک حادثهی رانندگی آسیب دید و یک ماه بعد، که بسیاری معتقدند به دلیل غم و اندوه زیاد ناشی از مرگ مادر، مرد. او در میان دیگر ساختارگرایانی چون کلود لوی – استروس، ژاک لاکان، میشل فوکو و به عنوان نویسنده ای با قلمی جذاب و گیرا و در عین حال پیچیده از جمله نویسندگان و اندیشمندان و منتقدانی است که تاثیر عمیقی در بسیاری از حوزههای پس از خود بر جای گذاشت.
«یادداشتهایی در باب عکاسی»، پژوهشی است درمورد سرشت عکسها، که با بررسی درونمایههای حضور و غیاب و رابطه میان عکاسی، تئاتر، تاریخ و مرگ آغاز میشود. آنگاه هنگامی که بارت در عکسی از دوران کودکی مادرش تأمل میکند، این کتاب ذهن خود را باز میتاباند.
«اتاق روشن» که کمتر لحنی انتقادی دارد، آخرین اثر بارت و زیباترین و اندوهبارترین کتاب اوست. حس کشف و بازگشت از دنیای از دست رفته، خواننده را با خود همراه میکند.
رولان بارت در سال 1915 متولد شد و در دانشگاه پاریس به مطالعه ادبیات فرانسه و ادبیات کلاسیک پرداخت. پس از تدریس زبان فرانسه در دانشگاههای رومانی و مصر به مرکز ملی پژوهشهای علمی پیوست و در آنجا خود را وقف تحقیق در جامعهشناسی و واژهشناسی نمود. بارت تا هنگام مرگش، در سال 1980، استاد کالژ دوفرانس بود.
اتاق روشن برخلاف بسیاری از کتابهای دیگر عکاسی در بردارندهی تعداد زیادی عکس نیست. حتی عکسهایی که در این کتاب هستند، اغلب عکسهایی شخصیاند. نوع نگاه رولان بارت به این عکسها، آنها را مهم میکند. در مورد نحوهی نوشتن این کتاب امده است: «دغدغهی نقد و فهم عکس بارت به طور جدى پس از مرگ مادرش به وجود آمد. او که نمىتوانست فقدان مادر را بپذيرد، به عکسهاى او پناه آورد و زندگى دوم خود را با مادرش آغاز کرد و عکس و نوستالژى موجود در آن جايگزينى مجازى براى پر کردن جاى خالى مادرش شدند. در واقع براى رولان بارت عکاسى با مرگ آغاز شد و عکس حکم زندهکنندهاى مجازى را داشت، پس بيشتر از هر کس، مىتوان مرگ را در عکاسي، از ديدگاه او مورد بررسى قرار داد.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.